برند سازی
خلاصه طرح

” پایگاه سازی ، تقویت وتثبیت اعتبار شخصیت برند… در ذهن خریداران ومصرف کنندگان وکاهش خطر وقوع فرآیندهای پنهان تردید وتضعیف برند … و جایگزینی برند های رقیب . ”

برند یک حرکت ذهنی و روانی است که باید در حافظه خریداران و مصرف کنندگان جای گیرد تا نسبت به آن احساس تعلق خاطر کرده و آنرا از خود بدانند ، برای آن از هر نظر تلاش کرده و به بازاریابان دائمی و رایگان تبدیل شوند.
صاحبان برند همیشه مراقب وحتی نگران ” اعتبار شخصیت برند ” خود هستند چون می دانند وفاداری مشتریان به برند – حتی در بزرگترین و قدیمی ترین شرکتها نیز – شکننده است و می تواند بصورت ناگهانی وبدون دلایل منطقی بسرعت تغییر کند.
ارزش برندی که با صرف هزینه های فراوان و زحمات فوق العاده مدیران در ذهن مصرف کنندگان جای می گیرد چندین برابر ارزش داراییهای مشهود می باشد ولذا هنگامی که ” اعتبار یک برند “مخدوش شده وکاهش می یابد روند مرگ خاموش” شخصیت برند” نیزآغاز می شود و اگر صاحبان برند، بسرعت اقدامات هوشمندانه و جبرانی انجام ندهند بزودی از دور رقابتها حذف وبازار خود را به برندهای رقیب واگذار خواهند نمود.
طرح حاضر در نظر دارد عملیات روانی ( psyop ) ویژه برند … را با استفاده تاکتیکها وتکنیکهای متقاعد سازی (persuasion ) با رویکرد تغییر نگرش ( attitude change) طراحی واجرا نماید . در عملیات این طرح ، نگرش گروههای هدف ( خریداران ومصرف کنندگان فعلی و آتی و … ) مورد شناسایی ، سازماندهی و هدایت قرار می گیرد تا ضمن پایگاه سازی ، تقویت و تثبیت اعتبار شخصیت برند …بر تداوم و افزایش وفاداری جمعیت هدف اثرات مثبت گذاشته و ازرشد خطر پنهان فرآیندهای تردید و تضعیف برند… و جایگزینی برند های رقیب در ذهن مصرف کنندگان جلوگیری کند .
برای این منظور ابتدا مجموعه ای از اطلاعات و داده های موجود در ذهن جمعیت هدف بصورت میدانی گردآوری می شود ، سپس اطلاعات حاصله توسط گروه علمی مورد بررسی و تحلیل محتوا قرار گرفته و از نظر معیارها و توانایی متقاعدسازی ( از جمله اثرات ایجابی / سلبی ، افزایش / کاهش وفاداری ، اثر ماشه ای – trigger / بازدارندگی فرآیندهای تردید تضعیف جایگزینی و موارد دیگر ) طبقه بندی و بازتولید شده و جهت استفاده عملی آماده سازی می شوند .
در مراحل بعدی تیمهای اجرایی ، اقدامات چندلایه ای خود را ( نظیر ” تغذیه اطلاعاتی سلسله مراتبی هدفمند ” و ” پس خوراند اطلاعاتی تا رسیدن به نقطه تعادل “) با هدف اصلاح ، تغییر وتثبیت نگرشهای مصرف کنندگان و گروههای هدف نسبت به برند ( برندهای ) مورد نظر انجام می دهند .
از نظر علمی رویه های این طرح از ” تئوری آشوب – chaose” و” اثر بال پروانه – effect butterfly” پیروی می کند ولذا دستاوردهای این طرح برای برند اردبصورت سونامی مثبت ( ایجاد امواج عمقی با انرژی پنهان فوق العاده ) می باشد که در آینده نزدیک بصورت یکباره و فراتر از انتظار ظاهر می شوند .
همچنین اثرات این طرح برای برند های رقیب در اولین مرحله از تغییر نگرش خریداران ومصرف کنندگان محصولات آنان شروع می شود ، سپس با وقوع بحرانهای مکرر وغیر قابل کنترل (بروز پدیده های تردید وکاهش تمایل مصرف کنندگان فعلی وعدم استقبال خریداران جدید ) ادامه یافته ونهایتا مثل یک درخت آفت زده ، با ریزشهای ناگهانی وگروهی مصرف کنندگان محصولات آنان به پایان می رسد . اگرصاحبان این برندها در مراحل اولیه جهت ترمیم وبازیابی اعتبار برند خود اقداماتی هوشمندانه وسریع انجام ندهند برای مدتهای طولانی ( وچه بسا برای همیشه ) از دور رقابتها حذف شده وسهم بازار خود را به رقبا واگذار خواهند نمود.

مدت اجرای طرح : چهارماه